ستایش خدا
ستایش سزای کیهان خداییست که هر ذره از کمال صنعش خورشیدی است ساتر و
هر حرف بر راستی سخنش برهانی است قاطع،هر بقعه شاهد زیبای جمالش را حجله ای است
آراسته،هر ناحیه سر ودل آرای جلالش را روضه ای است پیراسته .
ستایش سزای کیهان خداییست که هر ذره از کمال صنعش خورشیدی است ساتر و
هر حرف بر راستی سخنش برهانی است قاطع،هر بقعه شاهد زیبای جمالش را حجله ای است
آراسته،هر ناحیه سر ودل آرای جلالش را روضه ای است پیراسته .
برخلاف آنچه که تصور می شود:
یاد امام حسین علیه السلام فقط مخصوص یک روز ، یک دهه و یک ماه نیست …
یک زندگی، او را در قلب و ذهنت داشته باش ؛
بگذار پیام و عطر گل سرخی بی نظیر ، یک عمر معطرت کند …
یا حسین
اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی هم فکر و هم علم خواهیم داشت و هم محبت هم قدرت و سرسختی خواهیم داشت و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا…
دکتر علی شریعتی
حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.
دکتر علی شریعتی
این که حسین [علیه السلام] فریاد مى زند - پس از این که همه عزیزانش را در خون مى بیند و جز دشمن کینه توز و غارتگر در برابرش نمى بیند - فریاد مى زند که: «آیا کسى هست که مرا یارى کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنى؟»؛ مگر نمى داند که کسى نیست که او را یارى کند و انتقام گیرد؟
این «سؤال»، سؤال از تاریخ فرداى بشرى است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان میکند و دعوت شهادت او را به همه کسانى که براى شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مى نماید.
- دکتر شریعتی
تحصیل در دانشگاه با حفظ حجاب استعداد عجیبی داشتند. زمان طاغوت در دانشگاه اصفهان در رشته ادبیات عرب، قبول شدند. دانشگاه، ایشان را با چادر راه نمی داد. اما حاج خانم از بس اصرار کردند، بالاخره موفق شدند با چادر سر کلاس بروند و رویشان را محکم می گرفتند. در اصفهان پیچیده بود که خانمی با نام ابطحی با چادر به دانشگاه می رود! حاج خانم صدیقه منوچهری(یکی از شاگردان و همرزمان حاج خانم ابطحی) کمک به مستمندان ونقاط محروم کمک های مردمی را خرج مستضعفین می کردند. چند جا رفتیم حمام نداشتند (فیروزآباد، حدود 36 سال پیش) مردم اصلا نمی دانستند حمام چیست! حاج خانم به ارتشی ها می گفتند آجر بیاورید، تا حمام ها ساخته شدند. مردم خوشحال می شدند و چکار می کردند دور حاج خانم. چند جا مسجد نداشتند که حاج خانم در ساختن آن کمک کردند. اطراف پیربکران، مدرسه ساختند. درآمد خودشان را هم برای این امور می گذاشتند. برای خودشان پولی نگه نمی داشتند. مردم پول و طلا می دادند. طلاها را می فروختیم و با پولش برای نیازمندان اسباب زندگیمی خریدیم. حاج خانم نظیفی (از یاران قدیمی حاج خانم ابطحی) اعتدلال حقیقی شما باید یک الگو از این خانم ابطحی داشته باشید. انصافاً خانم ابطحی همه چیزشان خوب بود. آن مبارزه های قبل از انقلابشان، آن صبر و استقامتشان، آن هم در پیروزی بعد ازانقلاب. خانم وارسته ای بودند. نه تند بودند نه کند. آن حد توسط را همیشه حفظ می کردند از سخنان آیت الله مظاهری(بهمن 1389 به مناسبت اولین سالگرد رحلت ملکوتی حاج خانم ابطحی) رسالت شاگردان چیزی که برای همه شاگردان ایشان لازم است، مبانی حاج خانم ابطحی است. ایشان را نباید فراموش کنید. حداقل یک بار در روز باید اسمی از ایشان در مدرسه(علمیه حضرت فاطمه محدثه) برده شود. حتی من عقیده داشتم که اسم این مدرسه را هم شماها بگذارید«مدرسه ابطحیه». حالا همین اسمی هم که گذاشته اید خوب است اما به جای اسمی که نگذاشته اید، خود خانم ابطحی همیشه در مدرسه باشد.این امر خیلی اهمیت دارد.کاری بکنید که روح بزرگ خانم ابطحی همیشه در مدرسه حکم فرما باشد و به شماها دعا کند. آیت الله مظاهری به مناسبت اولین سالگرد رحلت ملکوتی حاج خانم فخرالسادات ابطحی(بهمن 1389) مهربانی و رأفت بر شاگردان تلاش زیادی می کردندتا مردم علم بیاموزند. این کار را بر هر چیزی ترجیح می دادند. هر جا می فهمیدند که یک کتاب خوب اخلاقی هست، با هزینه خودشان برای ما تهیه می کردند. حتی پول اساتید کانون را هم خودشان می دادند. ما را خیلی دوست داشتند. اگرجایی مهمانی بود، ما را با خودشان می بردند. ما را اصلا طرد نمی کردند. تا جایی که امکان داشت،مشکلاتمان را حل می کردند که مبادا درس را رها کنیم. حاج خانم شیخ الاسلام ( از شاگردان و همکاران حاجخانم ابطحی)