ستایش خدا
ستایش سزای کیهان خداییست که هر ذره از کمال صنعش خورشیدی است ساتر و
هر حرف بر راستی سخنش برهانی است قاطع،هر بقعه شاهد زیبای جمالش را حجله ای است
آراسته،هر ناحیه سر ودل آرای جلالش را روضه ای است پیراسته .
ستایش سزای کیهان خداییست که هر ذره از کمال صنعش خورشیدی است ساتر و
هر حرف بر راستی سخنش برهانی است قاطع،هر بقعه شاهد زیبای جمالش را حجله ای است
آراسته،هر ناحیه سر ودل آرای جلالش را روضه ای است پیراسته .
-bidi: embed;">مرد نجوا کنان گفت: (ای خداوند بزرگ با من حرف بزن!)و چکاوکی با صدای قشنگش خواند، اما مرد نشنید. مرد دوباره گفت: ( با من حرف بزن! ) برقی در آسمان جهید و صدای رعد در آسمان طنین افکن شد، اما مرد باز هم نشنید.مرد نگاهی به اطراف انداخت و گفت : (ای خالق توانا، پس حداقل بگذار تامن تو را ببینم.) ستاره ای به روشنی درخشید، اما مرد فقط روبه آسمان فریاد زد: (پروردگارا به من معجزه ای نشان بده!) کودکی متولد شد و زنگی تازه ای آغاز گردید، اما مرد متوجه نشد وبا نا امیدی ناله کرد: (خدایا، مرا به شکلی لمس کن وبگذار تا بدانم اینجا حضور داری!) اما مرد با حرکت دست، پروانه را از خود دور کرد وقدم زنان رفت!
برخلاف آنچه که تصور می شود:
یاد امام حسین علیه السلام فقط مخصوص یک روز ، یک دهه و یک ماه نیست …
یک زندگی، او را در قلب و ذهنت داشته باش ؛
بگذار پیام و عطر گل سرخی بی نظیر ، یک عمر معطرت کند …
یا حسین
اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی هم فکر و هم علم خواهیم داشت و هم محبت هم قدرت و سرسختی خواهیم داشت و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا…
دکتر علی شریعتی
امیر المومنین علی علیه السلام به کمیل یار دیرین خویش این گونه پند می دهد: یا کمیل قل عند کل شدة : « لاحول ولا قوة الا بالله » تکفها .(تحف العقول/ص288) ای کمیل ! در هر سختی و مشکلی بگو : « لاحول ولا قوة الا بالله » تا آن مشکل و سختی برطرف شود . این همان ذکر شریفی است که سید الشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز پر بلای عاشورا بسیار می گفتند و از همین روست که با وجود آن همه بلا ها و مصیبت های جان سوز و جان گداز ذره ای ترس و استرس و دلهره بر وجود نازنین حضرت وارد نشد و حضرتش بسان عاشقی که خرامان به وصال معشوق می شتابد ، با چهره ای گشاده و خندان به استقبال شهادت شتافت . به ذکر تو من شادمانی کنم به یاد لبت کامرانی کنم (اوحدی مراغه ای) چه کسی جز آفریدگار بزرگ هستی بخش توانایی بر طرف نمودن مشکلات و برآوردن آرزو های ما را دارد ؟! انسان خداجو در هنگام روبرو شدن با سختی های جان فرسا ، خداوند را از عمق وجود می خواند و یاد می کند و آفریدگار مهربان نیز او را یاری می رساند چرا که رفاقت دوسویه است باید بخوانی تا بخواندت .باید ذکرش بر لبانت جاری شود تا یاریش نصیبت شود. فاذکرونی اذکرکم . پس به یاد من باشید ، تا به یاد شما باشم . (بقره /آیه 152)
کسی آرام میآید نگاهش خیس عرفان است قدمهایش پراز معنا دلش از جنس باران است کسی فانوس بر دستش بسان نور میآید امید قلب ما روزی زراه دور می آید اللهم عجل لولیک الفرج
خدايا تو مرا به اعتدال آفريدى و در طفوليت پرورشم دادى و به ميزان كفايت روزى ام عطا كردى. و در گذشته گناهانى كه تو خود از آنها آگاهى و كم و كيف آنها را از من بهتر ميدانى از من سر زده است. پس واى بر من از آنچه تو در نامه اعمالم نوشته اى. و اگر جاى اميدوارى به عفو تو كه همه چيز را شامل مى شود نبود، خود را هلاك مى ساختم و اگر امكان مى داشت كه كسى از پروردگارش بگريزد، براستى من از همه سزاوارتر بودم كه از تو بگريزم. پس اى خداى من ، بر من رحم كن، من فردى كوچك و ناچيزم، و ارزشى اندك دارم و عذاب من هرگز به مقدار مثقال و ذره اى بر سلطنت تو نمى افزايد و اگر عذاب كردن من چيزى بر ملك تو مى افزود از تو مى خواستم كه به من صبر در اين عذاب را عطا كنى و دوست مى داشتم كه آن فزونى در ملك تو محقق گردد. ولى خدايا سلطنت تو بزرگتر و ملك تو با دوام تر از آن است كه اطاعت فرمانبران چيزى بر آن بيفزايد و يا نافرمانى گناهكاران چيزى از آن بكاهد.
خداوندا من در آياتى كه به عنوان كتاب آسمانى نازل فرموده اى و بندگانت را بدان بشارت داده اى يافتم كه چنين فرمودى :
اى بندگان من كه بر جان خويش اسراف كرده و تجاوز نموده ايد، هرگز از رحمت خدا نا اميد نشويد، چرا كه خداوند همه گناهان را مورد مغفرت و آمرزش قرار مى دهد.
و هيچ چيز در زمين و آسمان از تو پنهان نمى ماند و تو آن را حاضر مى كنى و مجازات و محاسبه تو در قيامت، كفايت خواهد كرد.
پروردگارا، من اگر از تو مى گريزم، تو طالب منى و اگر من از تو فرار مى كنم، تو بدنبال منى و اينك من با حال خضوع و ذلت و افتادگى در پيشگاه تو سر به فرمانم.
اگر مرا عذاب كنى ، به حق شايسته آنم و اين امر از جانب تو عين عدل است و اگر مرا ببخشى ، همچون گذشته عفوت شامل حالم شده و لباس بخششت را بر تنم پوشانده اى.
پس اى پروردگار من، از تو درخواست مى كنم به حق اسمائى كه نزد خود پنهان دارى و به حق آن جمالى كه پرده ها مانع از درخشش آن شده اند، بر اين نفس نالان و بر اين تكه استخوان ناتوان رحم آور.
نفسى كه تحمل گرماى خورشيدت را ندارد پس چگونه حرارت آتش دوزخت را تحمل تواند كرد؟ و نيز كسى كه نمى تواند صداى رعد آسمان را بشنود، چگونه تاب شنيدن صداى خشم تو را دارد ؟!
پس اى مهربانترين مهربانان، بر من رحم كن و اى صاحب جلالت و اكرام، از من درگذر و توبه ام بپذير كه براستى تو، توبه پذير و مهربانى.
. خدایا اگر بخواهی ما را ببخشی از روی احسان توست و اگر بخواهی ما را عذاب کنی از روی عدل توست. ای بی نیاز ترین بی نیازان ! اینک ما در اختیار تو هستیم و من نیازمندترین نیازمندان به تو هستم , پس تهیدستی ما را با توانگریت برطرف فرما. و رشته امید ما را با بازداشتت قطع مگردان , زیرا بدبخت کرده ای کسی را که از تو نیک بختی خواسته است و محروم کرده ای کسی را که از تو بخشش خواسته است , پس در این هنگام به سوی چه کسی روی آوریم ؟ و از درگاه تو , به کجا برویم ؟ پاک و پاکیزه هستی ما درماندگانی هستیم که اجابت دعای آنها را واجب کردی , و رنجیدگانی هستیم که رفع گرفتاری آنها را وعده داده ای و شبیه ترین چیزها به اراده تو , و سزاوارترین کارها به بزرگواری تو رحم کردن به کسی است که از تو رحم می خواهد و فریاد رسی کردن از کسی است که از تو فریاد رسی می طلبد , پس بر ناتوانی ما به درگاهت رحم کن و چون خود را در اختیار تو افکنده ایم , ما را بی نیاز گردان. خدایا ! شیطان ما را به سبب این که نافرمانی تو را کرده ایم , سرزنش می کند , پس بر محمد (ص) و خاندانش درود فرست , و اکنون که شیطان را به خاطر تو رها کرده ایم , و به سوی تو رو آورده ایم , او را به خاطر سرزنش ما شاد نگردان.
پس به رسم نیکی ؛ بخشش خود را نصیب ما گردان و با چشم پوشی ما را از عذاب خود برهان . زیرا ما طاقت عدل تو را نداریم و بدون بخشش تو هیچ یک از ما رستگار نمی شویم .
سپاس خدائى را كه اول است بى آنكه پيش از او اولى باشد، و آخر است بى آنكه پس از او آخرى باشد خدائى كه ديدههاى بينندگان از ديدنش فرو مانده و انديشههاى توصيف كنندگان از وصفش عاجز شدهاند. آفريدگان را به قدرت خود پديده آورده، و ايشان را بر وفق خواست خود اختراع فرموده، آنگاه در طريق اراده خود روان ساخته و در راه محبت خود برانگيخته، در حالى كه از حدى كه بر ايشان تعيين نموده قدمى پيش و پس نتوانند نهاد، و براى هر يك از ايشان روزى معلوم مقسومى قرار داده: هر كه را فزونى داده، كاهندهاى را نيروى كاستن آن نه. و هر كه را كه را كاستى داده افزايندهاى را قدرت افزون بر آن نيست سپس براى او در زندگى مدت معلومى تعيين كرده و پايان معينى قرار داده كه با روزهاى عمر خود بسوى آن گام بر مىدارد و با سالهاى زندگيش به آن نزديك مىشود، تا چون به پايان مدتش رسيد و پيمانه عمرش را پر كرد او را به طرف ثواب سرشار يا عقاب وحشتبار خود فرا كشد، و به آئين عدالت كسانى را كه بدى كردهاند به عمل خود و آنان را كه نيكوئى كردهاند به نيكى جزا دهد.
منزه است نامهاى او و پياپى است نعمتهاى او، از كرده خود مسئول نيست و ديگران مسئولند.
و سپاس خدائى را كه اگر بندگانش را از شناختن آئين سپاسگزاريش بر عطاياى متواترى كه به ايشان داده و نعمتهاى پيوستهاى كه بر ايشان كامل ساخته محروم مىساخت، در نعمتهايش تصرف مىكردند و سپاس نمىگزاردند و در روزيش دست مىگشودند و شكر نمىكردند، و اگر چنين مىبودند از حدود انسانيت به مرز بهيميت مىرفتند، و چنان مىبودند كه در كتاب محكم خود وصف كرده است «ايشان جز مانند چار پايان نيستند بلكه خود گمراهترند».
و سپاس خداى را بر آنچه از خدائى خود بما شناسانده، و بر آنچه از شكر خود بما الهام كرده، و بر آن درها كه از علم ربوبيتش بر ما گشوده و بر اخلاص در توحيدش كه ما را به آن رهبرى كرده و ما را از كجروى و شك در كار خودش دور ساخته، چنان سپاسى كه به آن در زمره سپاسگزاران خلقش زندگى كنيم، و بر هر كه به خشنودى و عفوش پيشى جسته سبقت گيريم.
سپاسى كه تاريكىهاى برزخ در پرتوش بر ما روشن شود و راه رستاخيز را بر ما هموار سازد و منازل ما را در پيشگاه گواهان از فرشتگان و پيغمبران و امامان بلند گرداند. در آن روزى كه هر كسى به سزاى عمل خود مىرسد، و به مردم ستم نمىشود. روزى كه به هيچ وجه دوستى به كار دوستى نمىخورد و كسى ايشان را يارى نمىكند.
سپاسى كه در نامه نوشته شدهاى كه مقربين آن را مشاهده مىكنند از جانب ما با على عليين بالا رود.
سپاسى كه چون از هول رستاخيز چشمها خيره شود ديدههاى ما به آن روشن گردد و چون روىها سياه شود چهرههاى ما به آن سفيد گردد. سپاسى كه در پرتوش از آتش دردناك خدا آزاد شويم و به جوار كرمش در آئيم.
سپاسى كه به يمن تأييد آن شانه بر شانه فرشتگان مقرب او زنيم، و در اقامتگاه جاودانى و سراى عزت سرمديش در سلك پيغمبران مرسل در آئيم.
سپاس خدائى را كه زيبائيهاى آفرينش را براى ما برگزيد و روزيهاى پاكيزه را بر ما روان ساخت، و ما را به تسلط بر همه آفريدگان برترى داد و از اين جهت همه مخلوقاتش ما را به قدرت او فرمانبردار، و به نيرويش از اطاعت ما ناچارند و سپاس خدائى را كه در احتياج ما را از غير خود فرو بست. پس در برابر اين همه نعمت چگونه بر سپاس او طاقت داريم؟ يا كى توانيم شكرش را بجا آريم؟ چنين كار محال است، نه جاى استفهام و سؤال است! سپاس خدائى را كه براى قبض و بسط اعضاء آلات و عضلاتى در بدن ما تركيب كرد، و ما را از آسايشهاى زندگى بهرهمند گردانيد، و اعضائى براى كار در پيكر ما برقرار كرد و ما را از روزىهاى پاكيزه اطعام فرمود، و به فضل خود توانگر ساخت، و به نعمت خود سرمايه بخشيد، سپس ما را به پيروى اوامر خود فرمان داد تا طاعتمان را بسنجد، و از ارتكاب نواهى خود نهى فرمود تا شكرمان را بيازمايد، پس از راه امرش منحرف شديم و بر مركب نهيش برآمديم با اين حال به عقوبت ما شتاب نكرد، و در انتقام ما تعجيل نفرمود، بلكه به رحمت خود از روى كرم با ما مدارا كرد، و به مهربانى خويش از روى حلم بازگشتن ما را انتظار كشيد و سپاس خدائى را كه ما را به توبه رهبرى كرد و آن را جز از فضل او نيافتهايم. پس اگر جز اين يك نعمت از فضل او را به شما نياوريم هر آينه عطاى او در حق ما بزرگ و احسانش درباره ما جليل و فضلش بر ما عظيم خواهد بود. زيرا سنت او در باب توبه نسبت به اقوام قبل از ما چنين نبود او به حقيقت آنچه را كه تاب تحمل آن را نداشتيم از ذمه ما برداشته و بيرون از حد طاقتمان تكليف نفرموده و جز به كار آسانمان نگماشته و براى هيچ يك از ما حجتى و عذرى باقى نگذاشته .
پس بدبخت از ميان ما كسى است كه بر خلاف رضاى خدا خود را به هلاك افكند، و نيكبخت كسى است كه روى دل بسوى او آورد.
سپاس خداى را بهر آن آئين كه نزديكترين فرشتگان به او و گرامىترين آفريدگان او و پسنديدهترين ستايش كنندگان در پيشگاه او وى را سپاس گذاردهاند، سپاسى كه از ديگر سپاسها برتر باشد مانند برترى پروردگار ما بر همه آفريدگانش .
سپس حمد او را بجاى هر نعمتى كه بر ذمه ما و همه بندگان گذشته و بازمانده خود دارد، به شماره هر چيزى كه از همگى آنها علم او بر آن احاطه كرده و بجاى هر يك از آنها چندين برابر آن هميشه و جاويد تا روز رستاخيز.
سپاسى كه كشش آن پايان نپذيرد و شمارهاش به احصا در نيايد، و به نهايتش دسترسى و براى مدتش انقطاعى نباشد.
سپاسى كه موجب رسيدن به طاعت و عفو او، و سبب خشنودى، و وسيله آمرزش، و راه بسوى بهشت، و پناه از انتقام، و ايمنى از خشم، و پشتيبان طاعت، و مانع از نافرمانى، و مددكار بر اداء حق و وظائف او باشد. سپاسى كه به آن در ميان نيكبختان از دوستانش نيكبخت شويم و بوسيله آن در سلك شهيدان شمشيرهاى دشمنانش درآئيم. همانا كه خدا يارى دهنده و ستوده است.
صحیفه سجادیه
خدا یعنی خدا یعنی خدا یعنی که والشمس والضحها خدا یعنی که یک عالم ستاره اخدا یعنی که یک گل با اجازه خدا یعنی که برای خاطر گل دوباره چشمه ای از سنگ جوشید خدایعنی پرستوها قشنگند خدا یعنی که دریا هست آبی خدایعنی برای پرسش شب همیشه یک جواب آفتابی خدا یعنی همان موسیقی باد میان این همه آواز رنگی خدا یعنی سکوت قاصدکها خدا یعنی که ماهی ضرب در آب خدا یعنی که جمع بال وپرواز خدا یعنی زمین با لحظه هایش خدا یعنی سجود قطره بر خاک خدا یعنی تشهد های باران همان وقتی که گل را آب میداد خدا یعنی که والیل اذا یسر خدا یعنی له ما فی السماوات خدایعنی…
خدا یعنی قسم برآسمانها
چکیده روی دست کهکشانه
کنار خانه ی پروانه رویید
خدا یعنی که رقص شاپرکها
خدا یعنی که هر چیزی از آغاز
خدا یعنی رکوع برگ بر باد
خدا یعنی که حتی مطلع الفجر
خدایا تو با دوستانت از همه انس گیرنده تری. و برطرف کننده ی نیازهای توکل کنندگانی. بر اسرار پنهانشان آگاهی وبه آنچه در دل دارند آشنایی وازدیدگاه های آنان با خبرورازشان نزد تو آشکار ودلهایشان در حسرت دیدار تو داغداراست اگر تنهایی و غربت به وحشتشان اندازد یاد تو آرامشان می کند اگر مصیبتها بر آنان فرود آید به توپناه میبرندوروی به درگاه تو دارند زیرا میدانند که سر رشته ی کارها به دست توست وهمه ی کارهااز خواست تونشأت میگیرد خدایا اگربرای تودرمانده شوم یاراه پرسیدن را ندانم تومرا به اصلاح کارم راهنمایی فرما وجانم رابه آنچه مایه ی رستگاری من است هدایت کن که چنین کاری از راهنمایی های توبدور وازکفایت های توناشناخته نیست خدایا مرا بابخشش خود بپذیر و باعدل خویش بامن رفتار مکن..
نهج البلاغه خطبه227